حرفت را بزن-می خواهیم بدانیم چه برای گفتن داری. ملیندا، از اولین لحظه ی ورودش به دبیرستان مری وتر، می داند که تمام این حرف ها دروغ و بخشی از مزخرفات دوران دبیرستان است. او هیچ دوستی ندارد و مطرود است، چرا که در گذشته با زنگ زدن به پلیس، مهمانی پایان تابستان بچه ها را خراب کرده است و اکنون، هیچ کس نه با او صحبت نمی کند و نه به حرف هایش گوش می دهد. با گذر زمان، ملیندا بیشتر منزوی می شود و عملا دست از صحبت کردن می کشد. فقط کلاس هنر است که اندکی تسلی بخش اوست، و از طریق کارش بر پروژه ای هنری است که سرانجام می تواند با آنچه که در آن مهمانی وحشتناک رخ داده بود، روبه رو شود: او توسط یک سال بالایی مورد آزار قرار گرفته بود؛ کسی که همچنان در مری وتر حضور دارد و تهدیدی برای ملیندا به حساب می آید.
دیدگاه خود را بنویسید